اجرا به تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۶۸
اگر روم ز پی اش فتنهها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد
و گر به رهگذری یک دم از وفاداری
چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد
و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس
ز حقه دهنش چون شکر فروریزد
من آن فریب که در نرگس تو میبینم
بس آبروی که با خاک ره برآمیزد
فراز و شیب بیابان عشق دام بلا ست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفهتر برانگیزد
تو دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری هم در سرم نیست
به جان دلبرم که از هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست
آرام جانم سرو روانم من بی تو نمانم
بیا ای مه جبین بیا ای نازنین دردت به جانم
از غم عشقت دل شیدا شکست
شیشه می در شب یلدا شکست
از بس که زدم ریگ بیابان به کف
خار مغیلان همه در پا شکست
نگارا این همه قهر و غضب چیست
دلت بر ما نمیسوزد سبب چیست
بیا آرام جانم بیا سرو روانم
بیا شیرین زبانم رطب چیست
دام بلا
نظرات کاربران