چه محفل آرایی چه شیرین سخنی
نمی کنم باور که مهمان منی
نمی کنم باور که با خنده خود
سکوت سنگین را چنین می شکنی
قدم نهادی در خانه من
شد از تو روشن کاشانه من
سبو بیفکن پیاله بشکن، که باده مستی ندهد
خوشا به حالی که خود مجالی، به می پرستی ندهد
تو نور چشمان منی بر دو چشمم قدمت
مرو از این خانه مرو تا نمیرم زغمت
به کنارم تو بمان، به شام تارم تو بمان
تو بمان با من عاشق که به سر
همه سودای تو دارم تو بمان
به کنارم تو بمان
نظرات کاربران
سلام ضمن تشکر ، این از آهنگ های بسیار دلنشین استاد .است. یک نسخه ای از این اجرا با زمان 4:52 هست که به نظر کامل تره . توی اینترنت هم هست.
رضا د
1402/02/26 09:05:11