گر تیغ برکشد که محبّان همی زنم
اول کسی که لاف محبّت زند منم
گویند پای دار اگرت سر دریغ نیست
گو سر قبول کن که به پایت در افکنم
دردی است در دلم که گر از پیشِ آبِ چشم
بردارم آستین برود تا به دامنم
بر تخت جم پدید نیاید شب دراز
من دانم این حدیث که در چاهِ بیژنم
گویند سعدیا مکن، از عشق توبه کن، توبه کن
مشکل توانم، مشکل توانم نتوانم که نشکنم
گلهای تازه ۱۴۲
نظرات کاربران