تا کِی در انتظار گذاری به زاریم
دیشب به یادِ زلفِ تو در پردههای ساز
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم
جانسوز بود شرحِ سیه روزگاریم
شهریار (غزل)
بس شکوه کردم از دل ناسازگارِ خود
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مُرد
دیشب به یادِ زلفِ تو در پردههای ساز
دیشب چه ساز داشت سرِ سازگاریم
چشمی نماند شاهد شب زندهداریم
جانسوز بود شرحِ سیه روزگاریم
شهریار (غزل)
بس شکوه کردم از دلِ ناسازگارِ خود
شمعم تمام گشت و چراغِ ستاره مُرد
شرمم کُشد که بیتو نفس میکشم هنوز
تا کِی در انتظار گذاری به زاریم
دیشب چه ساز داشت سرِ سازگاریم
چشمی نماند شاهدِ شب زندهداریم
تا زندهام بس است همین شرمساریم
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم
شهریار (غزل)
تا کِی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پردههای ساز
جانسوز بود شرحِ سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دلِ ناسازگار خود
دیشب چه ساز داشت سرِ سازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغِ ستاره مُرد
چشمی نماند شاهدِ شب زندهداریم
شرمم کُشد که بیتو نفس میکشم هنوز
تا زندهام بس است همین شرمساریم
شهریار (غزل)
شرمم کُشد که بیتو نفس میکشم هنوز
تا زندهام بس است همین شرمساریم
شهریار (غزل)
;
نظرات کاربران