شعر تصنیف با صدای هایده:
دل آرامی یا بلای منی
قبلۀ عشقی یا خدای منی
شور عشق و جوانی تویی تو
مراد من از زندگانی تویی تو
اگر جویم مه تو بر بام آیی
وگر نوشم می تو در جا م آیی
به چشمت که بی تو ز جان سیرم
نگاهی نگاهی که می میرم
ز عشقت حاصل من نشد جز نام و رازی
که در این بستر غم دل من رنگ شادی نمی گیرد
بیا این دم آخر رها کن گفتگو را
نگاهی به “رهی” کن مرنجان دل او را که می میرد
دگر چون نی ناله ها نکنم
شکوۀ عشقت با خدا نکنم
چون که بوی وفایی نداری
دل و جان درد آشنایی نداری
چه شد آن شب ها که با من بودی
به جای اشکم به دامن بودی
به چشمت که بی تو ز جان سیرم
نگاهی نگاهی که می میرم
غزل آواز شجریان:
ندانم کان مه نا مهربان یادم کند یا نه
فریب انگیز من با وعده ای شادم کند یا نه
خرابم آن چنان کز باده هم تسکین نمی یابم
لب گرمی شود پیدا که آبادم کند یا نه
صبا از من پیامی ده به آن صیاد سنگین دل
که تا گل در چمن باقی است آزادم کند یا نه
من از یاد عزیزان یک نفس غافل نیم اما
نمی دانم که بعد از من کسی یادم کند یا نه
“رهی” از ناله ام خون می چکد اما نمی دانم
که آن بیدادگر گوشی به فریادم کند یا نه
گلهای رنگارنگ ۵۸۰ب
نظرات کاربران