شعر تصنیف با صدای الهه:
هر جا که بینم نوگلی پرپر شده
یا آتشی سوزان که خاکستر شده
با چشم گریان آید به یادم
روزی که دل بر عشق تو دادم
هر جا که بینم نوگلی پرپر شده
یا آتشی سوزان که خاکستر شده
گویم ای بر هم زنه آرامشم
این ستم از آشنایی می کشم
غنچه ای بودم که کردی پرپرم
آتشی بودم کنون خاکسترم
هر جا که بینم نوگلی پرپر شده
یا آتشی سوزان که خاکستر شده
با چشم گریان آید به یادم
روزی که دل بر عشق تو دادم
هر جا که بینم نوگلی پرپر شده
یا آتشی سوزان که خاکستر شده
غزل آواز شجریان:
بار محبت از همه باری گران تر است
و آن کس کشد که از همه کس ناتوان تر است
چون شرح اشتیاق دهد در حضور دوست
بیچاره ای که از همه کس بی زبان تر است
هر دم به تلخ کامی ما خنده می زند
شکر لبی که از همه شیرین دهان تر است
دانی که من به محفل آن شمع کیستم
پروانه ای که از همه آتش به جان تر است
کی می دهد ز مهر به دست من آسمان
دست مهی که از همه نامهربان تر است
غزل آواز گلپا:
خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی که می دانی که زیبایی
منم ابر و تویی گلبن که می خندی چو می گریم
تویی مهر و منم اختر که می میرم چو میآیی
مه روشن میان اختران پنهان نمی ماند
میان شاخه های گل مشو پنهان که پیدایی
گلهای رنگارنگ ۵۷۴ب
نظرات کاربران