غزل آواز شجریان:
روزی دو نگهدارمش ار دل به بر آید
یک چند عزیز است کسی که از سفر آید
یک ناله شبی در غم او کردم و عمری است
کز هر طرفی نالۀ مرغ سحر آید
آن نخل که پروردمش از خون دل اکنون
بارش همه خونی است که از چشم تر آید
گفتم که قدت از چه نیامد به برم گفت
هرگز نشنیدی که سروی به بر آید
آزرده چنان است که با شوق نثارت
جان از تن زارم نتواند به در آید
شعر تصنیف با صدای سیما بینا:
خداوندا مرا شاید امتحان کردی
که در دنیا رهایم بی هم زبان کردی
اگر دردم دادی توانم ده
گران بارم صبر گرانم ده
به خاکت افتادم امانم ده
چه خواهی از من ای غم
چه سودی از هستی بردم
که می بندی راهم هر دم
خداوندا سوزی به جانم ده
دلی فارغ از این جهانم ده
به خاک افتادم من امانم ده
نه سنگی تا یک دم شود بالین من
نه خوابی که آساید دل مسکین من
گلهای رنگارنگ ۵۶۷
نظرات کاربران
این درآمد دشتی را باید در تاریخ ثبت کرد! چه کردی استاد 💚❤
مسعود مسیح زادگان
1401/09/29 18:08:50