غزل آواز شجریان:
حسن تو دایم بدین قرار نماند
مست تو پیوسته در خمار نماند
ای گل خندان نوشکفته نگه دار
خاطر بلبل که نو بهار نماند
هم بدهد دور روزگار مرادت
ور ندهد جور روزگار نماند
سعدی شوریده بی قرار چرایی
در پی چیزی که بر قرار نماند
شعر تصنیف مرضیه:
خاطرات عمر رفته در نظرگاهم نشسته
در سپهر لاجوردی آتش آهم نشسته
ای خدای بی نصیبان طاقتم ده طاقتم ده
قبله گاه ما غریبان طاقتم ده طاقتم ده
ساغرم شکسته ای ساقی رفته ام ز دست ای ساقی
در میان طوفان بر موج غم نشسته منم
در زورق شکسته منم ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد یک باره مهر غم زده شد بر سرنوشت آدم
ساغرم شکسته ای ساقی رفته ام ز دست ای ساقی
تو تشنه کامم کشتی در سراب ناکامی ها ای بلای نافرجامی ها
نبرده لب بر جامی می کشم به دوش از حسرت بار مستی و بدنامی ها
بر موج غم نشسته منم در زورق شکسته منم ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد یک باره مهر غم زده شد بر سرنوشت آدم
ساغرم شکست ای ساقی رفته ام ز دست ای ساقی
حکایت از چه کنم شکایت از که کنم
که خود به دست خود آتش بر دل خون شدۀ نگران زده ام
بر موج غم نشسته منم در زورق شکسته منم ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد یک باره مهر غم زده شد بر سرنوشت آدم
تو تشنه کامم کشتی در سراب ناکامی ها ای بلای نا فرجامی ها
نبرده لب بر جامی می کشم به دوش از حسرت بار مستی و بدنامی ها
بر موج غم نشسته منم در زورق شکسته منم ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد یک باره مهر غم زده شد بر سرنوشت آدم
ساغرم شکست ای ساقی رفته ام ز دست ای ساقی
;
گلهای رنگارنگ ۴۷۲
نظرات کاربران
سلام بر شما، از اینکه آثار استاد را با همه به اشتراک گذاشته اید سپاسگزارم و قدردان زحمات شما هستیم.
مسعود مسیح زادگان
1401/09/29 17:05:18
بسیار عالی .درود برشما
Reza Sabaei
1402/11/05 16:34:05