غزل آواز(حافظ)
بالا بلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصۀ زهد دراز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
بامن چه کرد دیدۀ معشوقه باز من؟
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
بر خود چو شمع خنده زنان گریه می کنم
تا با تو سنگدل چه کند سوز و ساز من
غزل آواز (پژمان بختیاری)
آرزوی روی ماهی می کشم
حسرت چشم سیاهی می کشم
آتشم بر خرمن هستی مزن
کز دل پر سوز آهی می کشم
گر پناهی بایدم بردن به خلق
دست سوی بی پناهی می کشم
یک شاخه گل ۴۵۰
نظرات کاربران