بیا که نوبت صلحست و دوستی و عنایت
به شرط آنکه نگوییم از آنچه رفت حکایت
ملامت من مسکین کسی کند که نداند
که عشق تا به چه حدست و حسن تا به چه غایت
کمال حسن وجودت به وصف راست نیاید
مگر هم آینه گوید چنانکه هست حکایت
ملامت من مسکین کسی کند که نداند
که عشق تا به چه حدست و حسن تا به چه غایت
کمال حسن وجودت به وصف راست نیاید
مگر هم آینه گوید چنانکه هست حکایت
مرا سخن به نهایت رسید و فکر به پایان
هنوز وصف جمالت نمی رسد به نهایت
یک شاخه گل ۴۳۹
نظرات کاربران