در انتهای این اجرا که درتاریخ ۱۲ دی ۱۳۶۱ و با حضور هنرمندان زیادی صورت گرفته است، استاد جلیل شهناز در تمجید آواز استاد شجریان بیان میکنند که :«حد آواز همینه! بهتر از این معنا نداره.»
همچنین جناب بهمن بوستان نیز سخنانی در پایان اجرا ایراد میکنند.
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم
خدای را مددی ای رفیق ره تا من
به کوی میکده دیگر علم برافرازم
بجز صبا و شمالم نمیشناسد کس
عزیز من که بجز باد نیست دمسازم
خرد ز پیری من کی حساب برگیرد
که باز با صنمی طفل عشق میبازم
هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم
سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
شکایت از که کنم خانگیست غمازم
سحرگه رهروی در سرزمینی
همی گفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه برآرد اربعینی
درون ها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشهچینی
مو که افسرده حالم چون ننالم
شکسته پر و بالم چون ننالم
همه گویند فلانی ناله کم کن
ته آیی در خیالم چون ننالم
دلی دیرم که بهبودش نمی بو
نصیحت میکرم سودش نمی بو
به بادش میدهم نش می بره باد
بر آتش مینهم دودش نمی بو
نمیدونم دلم دیوانهی کیست
اسیر نرگس مستانهی کیست
نمیدونم دل سر گشتهی مو
کجا میگردد و در خونهی کیست
خوشه چین
نظرات کاربران