اجراهای خصوصی / آیینه‌ی اوهام

The Mirror of Illusions

Nava

Vocal:

MohammdReza Shajarian

Musicians:

Mohammad Mousavi
Parviz Meshkatian

آیینه‌ی اوهام

نوا

آواز:

محمدرضا شجریان

نوازندگان:

محمد موسوی (نی)
پرویز مشکاتیان (سه‌تار)

دریافت کتابچه‌ی اشعار با طراحی سیما زنگی

 

عکس روی تو چو در آینه‌ی جام افتاد
عارف از خنده‌ی مِی در طمعِ خام افتاد
حُسنِ روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
این‌همه نقش در آیینه‌ی اوهام افتاد
این‌همه عکس مِی و نقش مخالف که نمود
یک فروغِ رخ ساقی‌ست که در جام افتاد
غیرت عشق زبانِ همه خاصان ببرید
کز کجا سِرّ غمش در دهن عام افتاد
هر دمش با منِ دل‌سوخته لطفی دگر است
این گدا بین، که چه شایسته‌ی اِنعام افتاد
زیر شمشیرِ غمش رقص‌کنان باید رفت
کان که شد کشته‌ی او نیک سرانجام افتاد
در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ
آه! کز چاه برون آمد و در دام افتاد

آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی
کار ما با رُخ ساقی و لب جام افتاد
من زِ مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از روز اَزَل حاصل فرجام افتاد
چه‌ کند کز پی دوران نرود، چون پرگار؟
هرکه در دایره‌ی گردش ایّام افتاد

صوفیان جمله حریف‌اند و نظرباز؛ ولی
زین میان حافظِ دل‌سوخته بدنام افتاد
عکس روی تو چو در آینه‌ی جام افتاد
عارف از خنده‌ی مِی در طمعِ خام افتاد

گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو برو
شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده ام
خانه به خانه در به در کوُچه به کوچه کو به کو
میرود از فراق تو خون دل از دو دیده‌ام
دجله به دجله یم به یم چشمه به چشمه جو به جو

یارا تو کجا و ما کجاییم
تو یار که‌ای و ما توراییم
چون من شده ام به بوی تو مست
می را نتوان گرفت در دست
ماییم و نوای بینوایی
بسم لله اگر حریف مایی

ما را همه شب نمی‌برد خواب
ای خفته روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه می‌رود آب

;

آیینه‌ی اوهام

آثار مرتبط

نظرات کاربران